بیوگرافی مانی صادقی بازیگر ،کارگردان و نویسنده + زندگینامه

0

مانی صادقی هستم در تاریخ ۱۳۵۱/٠۶/۱۲ در شهرستان امیدیه در استان خوزستان بدنیا آمدم، پدرم کارمند شرکت نفت بود که بعد از بازنشستگی در سال ۱۳۶۶ تصمیم به مهاجرت گرفت و به کرج هجرت کردیم…

درست بخاطر نمیارم دقیقا چه سالی بود ولی تا جایی که ذهنم یاری میکند دوره دوم کارگاه بازیگری مرحوم جناب استاد امین تارخ بود که با تشویق خانواده و دوستان تصمیم گرفتم برای تست بازیگری مراجعه کنم و خوب خدا رو شکر در اولین تست قبول شدم و بخاطر وضعیت اون موقع خانواده متاسفانه شرایط پرداخت هزینه کلاس ها رو نداشتم و بهمین خاطر مجبور شدم از این موقعیت طلایی کناره گیری کنم که خوب توی زمان خودش خیلی برای من و خانواده ام این قضیه سنگین تمام شد و کلا مسیر زندگی من عوض شد…

مانی صادقی

بعد از اون اینقدر به رشته بازیگری علاقه مند شدم که دیگه نتونستم از فکرش بیرون بیام…

سال ۱۳۷۱ با آقای علیرضای رجایی مقدم که در حال حاضر مدیر فیلمبرداری درجه یک کشور هستن که کارهای درخشان ایشون مانند سریال ماتادور، آسپرین، گاندوی یک و… آشنا شدم و سعادت دوستی با ایشون رو تا به همین امروز دارم…. در همان سال ۱۳۷۱ تصمیم گرفتم که بدون دوره ای خاص یک تئاتر کار کنم که با همکاری دوست عزیزم جناب مقدم و تعدادی از دوستداران بازیگری و نویسندگی نمایشنامه توسط خواهر زاده ام آقای امین صادقی که در آن زمام مشغول آماده شدن برای کنکور بودن و البته در حال حاضر ایشون دکترای حقوق میباشند یک سالن واقع در گوهردشت کرج اجاره کردم و چقدر که برای جور کردن پول سالن در آن زمان اذیت شدم ولی به لطف خدا جور شد و شروع کردیم به تمرین…

واقعا اونجا بود که احساس کردم این رشته بصورت ذاتی در من وجود داشت و در زمان خودش هم از لحاظ متن و هم از لحاظ کیفیت کار خوبی از آب در اومد…

سال ۱۳۸٠ یه سفر توریستی به کشور فرانسه داشتم که بصورت تصادفی با چند تا از دوستان برادرم که ساکن پاریس میباشد آشنا شدم که از بچه ها رشته هنر در زمینه تئاتر بودن و دوستی با آنها باعث شد که دوباره شوق این رشته بی نظیر و دوست داشتنی که در واقع سخت ترین هم میشه گفت در من پدیدار شود….

بعد از بازگشت به ایران در سال ۱۳۸۱ عضو انجمن سینمای جوان ایران شدم و پس از یک دوره اولین فیلم کوتاه خودم رو با کمترین و فرسوده ترین امکانات اون زمان که جا داره یک مثال هم بزنم سه پایه دوربین ما، یکی از پایه هایش شکسته بود و یکی از دوستان نقش پایه سوم رو بعهده گرفت و با این شرایط دشوار “جایی برای گریستن” را با مبتدی ترین افراد کار کردم ولی اینقدر که همه با دل و جان مایه گذاشتن بهترین شد و هر کس میدید باور نمیکرد….

در آموزشگاه هفت هنر گوهردشت کرج یک دوره کارگردانی گذراندم و یک نمایش برای کودکان به صحنه بردم و از بچه های رشته بازیگری همون آموزشگاه کمک گرفتم که جا داره همین جا به تک تکشون سر تعظیم فرود بیارم برای همکاری بی نظیری که داشتن و یک فیلم کوتاه هم اضافه کردم به کارنامه پایان کارم در آموزشگاه هفت هنر با مدیریت آقای ثابت عزیز…

روز به روز علاقه من بیشتر میشد و در سفرهایم به کشور فرانسه که دیگه مدت اقامتم کم کم طولانی و طولانی تر میشد، باعث شد که با حمایت و کمک دوستان عزیزم در آنجا در این رشته فعالیت زیادی داشته باشم و در واقع بیشترین دستاورد بنده در رشته بازیگری در شهر پاریس کشور فرانسه بود…

مانی صادقی

پس از آن به کشور انگلستان سفر کردم و در یکی از کالج های لندن در رشته گرافیک مشغول به تحصیل شدم و در لابلای وقتهای اضافه ای که بوجود می آمد، بجای استراحت سعی میکردم از فرصتها استفاده کنم و تمریناتی با دوستان هنری خودم در آنجا داشته باشم البته بخاطر هزینه های زندگی و کالج مجبور بودم بیشتر اوقات تا نیمه های شب کار کنم و هشت صبح کالج باشم و به همین خاطر فرصت چندانی باقی نمی موند متاسفانه… در سال ۱۳۸۸ به ایران بازگشتم برای دیدار خانواده و در طول ماندنم پدر عزیز تر از جانم بیمار شد و متاسفانه فوت شدن و همین مسئله باعث شد که من مدتی ماندگار شوم و به مادرم خدمت رسانی کنم ….

در این مدت با دوست عزیزم آقای مقدم سر پروژه های مختلف میرفتم و در پشت صحنه فعالیتهایی داشتم هر کاری میکردم، کمک به بچه های زحمت کش عوامل فیلمبردای، بچه زحمت کش و شریف تدارکات، مشاوره دادن، دستیاری چهارم، سوم و… هر کاری که میشد انجام میدادم ولی بیشتر برای یادگیری و اینکه حال دلم خوب میشد میرفتم . وقتی سر صحنه حاضر میشم زندگی متوقف میشه و فقط دنیای سینما برای من در جریانه، واقعا به جرات میگم که من عاشق این کار هستم و تا عاشق نباشی نمیتونی در این زمینه بجایی برسی…

در سال ۱۳۹۳ یک فیلم کوتاه ساختم که خوشایند ترین کاری بود که انجام دادم…

سالهاست کاملا گرایشم به پشت دوربین کشیده شده و در این سالهای اخیر تمام تلاشمو برای این کار گذاشتم و تمام فکر و ذهنم در گیر پیشرفت در این زمینه شد و تصمیم گرفتم یک دوره جامع کارگردانی رو بگذرانم و به لطف خداوند منان در سال ۱۴٠٠ فارغ التحصیل رشته کارگردانی از کانون سینماگران جوان شدم که جا داره همین جا از اساتید بزگوارم و مدیریت محترم کانون جناب صاحبی عزیز کمال تشکر را داشته باشم…

دوستی چند ساله ام با جناب نیما هاشمی عزیز تهیه کننده و کارگردان جوان کشور عزیزمان ایران که واقعا با پشتکار و همت و مدیریت درست و اخلاق نیکو، توانسته بعنوان جوانترین تهیه کننده و کارگردان با بزرگان و پیشکسوتان بازیگری کشورمان همکاری داشته باشن و این سعادت نیز شامل حال بنده شده که چند سالیست همکاری با ایشون رو دارم همچنین همکاری با جناب آقای پویا جعفری عزیزم که از بهترینهای روزگار امروز بنده هستن نیز برای من سعادتیست…

مانی صادقی

در حال حاضر همکاری در پروژه “تولد جهنمی” به کارگردانی جناب هاشمی رو دارم بعنوان استعدادیاب، انتخاب بازیگر و بازیگردان

۵/۵ - (۱ امتیاز)
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.